نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم
زیرا به چشم خویشتن دیده ام که این کلمه
چون زنان آوازه خوان سنگ فرش خیابان ها را پی می گیرد
و در میدان های بزرگ شهر چون روسپیان به هوس آلوده
و چون جذامیان از شهرها می رانندش
نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم
زیرا شنیده ای که این کلمات در میکده ها
همراه با هذیان مستان به لفظ می آید
هنگامی که سخن دوستت دارم در خیابان های کلام گریزان می گردد
مردم به آن حمله ور و سنگسارش می کنند
و آن گاه به آسایشگاه روانی رهبری اش می کنند
نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم
زیرا سخنی که بین لبانم برای نثارت برگرفته ام
پاکیزه و شفاف چون پروانه ای از نور است
و هرگاه که لبانم را ترک کرد به سوی دشت های سکوت پرمی گیرد
نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم
زیرا نمی خواهم در پرگرفتن این سخن به سویت، دوستان دشمن
با تعریف ها و بذله گویی شان آلوده اش کنند
نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم
اما قادرم دوستت دارم را
به آرامی وقتی تو در خوابی با تمام وجودم بالای پیشانی ات کتابت کنم
تا سرانگشتان رؤیاهایت آن را برگیرند
نظرات شما عزیزان:
parisa joon 
ساعت19:27---17 آذر 1390
slm.webet kheili naze.
sar bezan...
ترنم 
ساعت13:21---16 خرداد 1390
خیلی قشنگ بود پاسخ:مر30 دوست عزيز
مهسا 
ساعت15:41---14 خرداد 1390
سلام دوست عزیز/وبلاگ خوبی داری//مطلباشم خیلی دیدنی بود!!!
اگه به منم سر بزنی خوشحال می شم تازه لینکتم می کنم!!! پاسخ:
salam mahsa jan...man ye chand vaqti kollan web naumadam...
chashm...mer30
مهسا 
ساعت15:41---14 خرداد 1390
سلام دوست عزیز/وبلاگ خوبی داری//مطلباشم خیلی دیدنی بود!!!
اگه به منم سر بزنی خوشحال می شم تازه لینکتم می کنم!!! پاسخ:مر30 دوست عزيز
|